نکات مهم توليد و يک درخواست از انجمن
ماهنامه شماره 45 - اسفند 98 و فروردین 99
در ابتداي فصل در سال 98 گردهافشاني و خوشهبندي بسيار ايدهآل بود و نگراني در اين زمينه نداشتيم. طبق روال سنوات گذشته کارمان تحت کنترل بود و خوب انجام شد. البته امسال سالآور ما بود. ولي بعد از آن که خوشهها به صورت «ارزني» درآمدند و قرار بود بعد از آن مرحله رشد کنند، دانهها در هر خوشهاي به تناسب رشد نکردند و شايد از 30 تا 40 دانه پسته که ارزني شدهبود، 3، 4 عدد از آن بزرگ شد. بنابراين، خوشهها بسيار و بهشدت تُنُک شدند؛ مخصوصاً در رقم احمدآقايي اين اتفاق افتاد. اين عدم تناسب رشد، عملکرد باغ را به شدت تحت تأثير قرار داد. متأسفانه اين مشکلي بود که ما با آن مواجه شديم و هيچ جواب درستي نتوانستيم برايش بگيريم، عليرغم اينکه کارشناسهاي محترمي نظر دادند و آقاي دکتر حکمآبادي چندين دفعه آمدند و بازديد کردند و ما با ايشان مشورت کرديم، جوابي جز اينکه شايد تغييرات اقليمي باعث اين مشکل شدهباشد را دريافت نکرديم؛ البته من با اين جواب قانع نشدم.
عامل ديگري که ما در اقليم خودمان با آن دسته و پنجه نرم ميکنيم و بحث بسيار مهمي است، بحث نسبت جذب سديم (SAR) خاک است. متأسفانه به جهت آب شور و تلخي که داريم هر سال بخش زيادي از محصولمان را از دست ميدهيم. البته باتوجه به اينکه هزينههايي زيادي در جهت اصلاح خاکمان ميکنيم، آبشويي انجام ميدهيم و کودهاي دامي که هر ساله استفاده ميکنيم، باعث ميشوند که اين مشکل يک مقداري تحت کنترل قرار بگيرد، ولي به هر صورت اثرش بيشتر از آن کاري است که داريم براي درخت انجام ميدهيم. نزديک 3، 4 سال است که داريم به زمينمان گچ ميدهيم و به مرور خاک را اصلاح ميکنيم. آنچه که ما در اين مورد نتيجه گرفتيم اين است که با همه تلاشهايمان اتفاقي در جهت مثبت صورت نميگيرد، يعني گچ دادن، کود دامي دادن (کود پوسيدهاي که ما تقريباً يک سال کودمان را ميپوسانيم و هرساله استفاده ميکنيم) و استفاده از مواد ديگري از قبيل اسيدهاي هيوميک يا اسيدشويي با اسيدسولفوريک، همگي هزينههايي هستند که در اين ساليان اخير دارد به مجموع هزينههاي ما اضافه ميشود، ولي از آنطرف ما با کاهش محصول مواجهايم. من فکر ميکنم که ما توانستيم يک روند نزولي خيلي شديد را تا حدي کنترل کنيم، ولي نميتوانيم بههيچعنوان آن را متوقف کنيم، يا اينکه حتي به صورت مثبت بخواهيم مسيرش را تغيير دهيم.
مشکل بعدي هم آفت پسيل است که ساليان سال کشاورزان با آن مواجهاند. خوشبختانه، به جهت روندهاي کنترلي که داريم و آمارگيريهاي منظمي که انجام ميدهيم و مديريت درستي که توانستيم در اين زمينه اعمال کنيم، پسيل ديگر به عنوان دغدغه اصليمان نيست. اين آفت را با همان سلوپتاس و ريکا کنترل کرديم و در يک زمانهاي محدودي هم با گوگردپاشي توانستيم کنترل کنيم.
نکته مهمي که ميتوانم بگويم اينکه، لازم است کشاورزهاي ما از طريق جمعآوري و تحليل دادههايي که مؤثر هستند به سمت مديريت درست حرکت کنند. ما هر ساله بايد آمارگيري کنيم. تهيه آمار از دادههايي که فکر ميکنيم مؤثر هستند، مثلاً در برداشت محصولمان و نسبتگيريهايي که در خود محصول وجود دارد اعم از درصد پوکي، دهن بست، خنداني، عارضههاي مختلفي که وجود دارد، يا ميزان کوددهيمان، ميزان عملکرد محصولي که روي درختمان وجود دارد. اينها دادههايي هستند که به نظر من جمعآوري آنها و تحليلشان طي چندين سال باعث ميشود که بتوانيم يک روند مناسب و خوبي را پيشبيني کنيم. البته پاسخ بهصورت صددرصدي نيست. من اعتقادم بر اين است که در کار کشاورزي هيچ منطق و هيچ تحليل صددرصدي وجود نخواهدداشت که بتوان بر مبناي آن يک کار ايدهآلي را در ساليان بعد انجام داد، چون متأسفانه اتفاقاتي به وجود ميآيد که براي ما خيلي تازگي دارد.
خواهشي که از انجمن دارم در اين راستا است که فکر ميکنم در آيندهاي نه چندان دور ما به عنوان باغدار نياز داريم که آموزشهايي در بحث صادرات ببينيم. من فکر ميکنم در ايران ما خيلي تمرکزمان روي بحث توليد بوده و آسيبهاي توليد و بحث تغذيه و مبارزه با آفات را داشتيم. از سوي ديگر، فکر ميکنم ما از بحث صادرات و بازار جهاني خيلي غافل شديم. به نظر ميرسد در آيندهاي نه چندان دور آسيب و آفت از اين ناحيه براي ايران بيشتر از بحث توليد باشد. کشورهايي در همسايگي ما در بحث توليد پسته دارند جايگزين ما ميشوند. خوشبختانه براي آنها و متأسفانه براي ما، آنها به عنوان يک رقيب خيلي سرسخت خواهندبود و ما به دليل مشکلات سياسي بسياري که دامنگيرمان است نميتوانيم آنطور که بايد و شايد در بحث صادراتمان توسعه پيدا کنيم. بنابراين، نياز است يکسري آموزشهايي به توليدکنندهها در بحث صادرات، تکنيکهاي صادراتي، بازارهاي صادراتي و اصول صادرات و اينکه از چه زاويهاي بايد به آن وارد شد و چه مراتبي بايد طي شود تا محصول باغدار صادر شود، دادهشود.