محمدابراهيم تدين
عضو انجمن پسته ايران
ماهنامه شماره 34 - دی ماه 1397
تصور کنيد در کوير هستيد و بسيار تشنهايد. تصميم ميگيريد تمام آب داخل تانکر همراهتان را روي سر خود خالي کنيد، احساس خوبي بهتان دست ميدهد، نه؟ اما حقيقت اين است که هنوز تشنهايد و بدنتان به آب احتياج دارد، چرا؟ چون تنها راه برطرف کردن تشنگي همان خوردن آب است و شما آب را از سلولهاي سطح پوست بدن يا سرتان جذب نميکنيد. اکثريت ما هم خوب ميدانيم که درختان آب را از طريق ريشهها جذب ميکنند، اما کدام ريشهها؟
تمام ريشههاي درخت مخصوص آب خوردن نيستند و اکثر آنها وظيفة نگهداشتن درخت را به عهده دارند. در مورد گياهان کوچکتر، ريشهها تا عمق 15 سانتيمتر و در مورد درختاني که خودشان را در شرايط سخت کوير وفق دادهاند، عمق ريشههاي جاذب رطوبت بسيار متفاوتتر و عميقتر است و معمولاً 45 سانتيمتر در نظر گرفته ميشود، اما ممکن است بيشتر هم باشد. اما هر آنچه که هست، آبياري بيشتر از اين اعماق، مثل ريختن آب بر سر انسان تشنه کمکي به رفع تشنگي درخت نميکند.
حال اگر همان انسان تشنه را در نظر بگيريم و يک ليوان آب دستش بدهيم، ولي از او بخواهيم تشنگي خودش را فقط با يک ني بسيار کوچک و ريز برطرف کند، بازهم کمک چنداني به او نکردهايم. نظر شما هم همينطور است؟ نکته در اينجا است که درخت از يک ريشه، تنها مقدار مشخص و محدودي آب ميتواند جذب کند، پس ما بايد آب را تا آنجا که ميتوانيم به مقدار زيادي از ريشههاي تغذيهکننده (Feeder Roots) برسانيم.
به عنوان يک قانون کلي، بايد بدانيم که ريشههاي تغذيهکننده براي درختان در کوير در عمق حدود 50 سانتيمتري و براي عموم درختان در زير سطح سايهانداز درخت هستند. اسم اين منطقه را دريپ زون (Drip Zone) مينامند و اگر يک دايره دور درخت به طول سرشاخههاي درخت بکشيم، داخل اين دايره همان دريپ زون است، پس ما بايد تمام تمرکزمان را براي آبياري سطح سايهانداز به کار ببنيديم که بيشترين مقدار ريشههاي تغذيه کننده را دارد.
وقتي ما آبياري قطرهاي را با يک آهنگ کند و بهينه انجام ميدهيم، آب بلافاصله وارد خاک ميشود و بعد از وارد شدن به خاک به صورت عمودي و افقي شروع به حرکت ميکند. حرکت آب در فضاي خالي بين ذرات خاک تحت تأثير برآيند سه نيروي فشار آب از بالا، جاذبه زمين و نيروي مويينگي اتفاق مياُفتد. حالا بايد توجه کنيم که برآيند اين سه نيرو در خاکهاي با بافت متفاوت فرق ميکند و همين مسئله موجب حرکت جانبي بيشتر يا کمتر آب در خاک ميشود. بهطورمثال، حرکت جانبي آب در خاکهاي سنگين مثل خاک رس از همه ديگر خاکها بيشتر، اما داراي کمترين سرعت است و ممکن است چند روز طول بکشد تا آب به اندازه يک ساق دست در خاک رس کامل حرکت کند و برعکس آن، خاکهاي شني هستند که آب کمترين حرکت جانبي را انجام ميدهد، اما با بيشترين سرعت به صورت عمودي در خاک حرکت ميکند.
مسئلة حرکت جانبي آب در خاک، فاصله بين قطره چکانها را مشخص ميکند، چون همانطور که گفتيم ما ميخواهيم به تعداد بسيار زيادتري از ريشههاي تغذيه کننده، آب برسانيم؛ همان ريشههايي که در زير سطح سايهانداز درخت گسترده شدهاند؛ بهطور مثال، اگر خاکمان شني باشد، آب حرکت جانبي کمتري در خاک دارد، پس بايد قطرهچکانها به هم نزديکتر باشند تا سطح بيشتري زير درخت خيس شود.
پس تا اينجا متوجه فلسفه تعيين فاصله قطره چکانها از يکديگر شديم و دانستيم که اين فاصله به بافت خاک ربط دارد و بهترين مکان لولهها زير سطح سايهانداز درخت است. اما سوال باقيمانده آن است که بهطور دقيق چقدر لولههاي قطره چکان را به درخت نزديک کنيم؟ در مباحث آبياري قطرهاي و تا آنجايي که تحقيقات نويسنده اجازه ميدهد، بيشتر آنجايي بحث فاصله از درخت پيش ميآيد که بخواهيم لولهها را زير زمين کار بگذاريم که در مقاله ارائه شده توسط آقاي هريسون مهندس بخش ترويج کشاورزي در دانشگاه جورجياي آمريکا در سال 2019، ذکر شداست. وي توضيح ميدهد که فاصله را آنقدر نزديک نکنيم تا آسيبي به ريشههاي نگهدارنده وارد شود و مهمتر آنکه، اگر سيستم آبياري در سنين پايين درختان راه اندازي ميشود، بايد يادمان باشد که بيشترين حجم ريشههاي تغذيه کننده در کهنسالي درخت در کجا واقع ميشود. طبق نتايج اين مقاله، لولهها نبايد از 4 فوت يا 120 سانتيمتر به درخت نزديکتر شوند. البته، اينطور به نظر ميرسد که شايد اين فاصله با توجه به اندازه بسيار بزرگتر درختها در آمريکا نسبت به ايران در نظر گرفته شدهباشد.
- در تحرير اين مقاله از دو رفرنس استفاده شدهاست که از طريق دبيرخانه انجمن قابل دسترسي ميباشند.