پروين پرنده افشار ، اعظم ناظمي- در جهاني كه با كمبود مواد غذايي مواجه هستيم و بسياري از مردم جهان از گرسنگي رنج مي برند افزايش توليد محصولات كشاورزي اهميت بسيار پيدا كرده است. امروزه كشاورزي بايد بتواند محصولات خود را از خطر نابودي حفظ كند تا غذاي ميليون ها گرسنه را در سراسر جهان تامين كند. براي نيل به اين هدف و حفظ محصولات از گزند آفات سالانه مقادير زيادي آفت كش مصرف مي شود.
تقريباً يك سوم مواد غذايي در جهان در حين داشت، برداشت و انبار كردن توسط آفات از بين مي رود بديهي است كه كنترل آفات براي آينده كشاورزي، صنعت و بهداشت، حياتي است و بنابراين تا پيدا شدن روش موثرتر، مصرف آفت كش ها براي تامين غذا، پوشاك و حفاظت از جمعيت جهان ضروري به نظر مي رسد.
در حال حاضر با همه مشكلات شناخته شده و ناشناخته ناشي از مصرف آفت كش ها، اين تركيبات تا پيدا شدن روش هاي جايگزين، هم چنان نقش محوري در كنترل آفت بازي خواهند كرد و تا رسيدن آن روز وظيفه داريم كه دانش خود درباره خواص و اثراتي كه اين تركيبات در محيط ما مي گذارند هر چه بيشتر توسعه دهيم تا بتوانيم با تكيه بر اين شناخت ضمن استفاده بهينه از آنها، اثرات جنبي و ناخواسته آفت كش ها را در محيط خود هرچه بيشتر كاهش دهيم.
آفت كش عبارت است از تركيب يا مخلوطي از چند تركيب شيميايي كه براي كاهش دادن جمعيت حشرات، جوندگان، نماتدها، قارچ ها، علف هاي هرز و يا هر نوع از گياهان آبي، جانوران و نيز باكتري ها و ميكروارگانيسم هايي كه آفت شناخته مي شوند مصرف گردد.
كاربرد آفت كش ها در كشاورزي با نام كنترل شيميايي خوانده مي شود. كنترل شيميايي آخرين وسيله در كنترل آفات است.
آفت كش هاي مصرفي در كشاورزي بايد داراي خواص زير باشند.
1- براي آفت مورد نظر بسيار سمي باشد، به نحوي كه ميزان مصرف آن در سطح كم باشد.
2- اثر قاطع و سريع روي آفت داشته باشد.
3- بر انسان، دام، گياهان و محيط و خاك و آب اثر ناگوار نداشته باشد. براي حشرات مفيد مثل زنبور عسل و پارازيتوئيدها و شكارگرها بي خطر و يا حداقل كم خطر باشد.
4- در مواد غذايي طعم ناخوشايندي ايجاد نكند و باقي مانده خطرناك باقي نگذارد.
5- دوام آن براي اثرگذاري بر آفت مناسب باشد يعني در حدي پايدار باشد كه ضمن كنترل آفت در محيط زيست باقي نماند.
6- كاربرد انتخابي داشته باشد.
7- تحرك آن در محيط زيست كم باشد و دچار آبشويي نشود.
8- مصرف آن از نظر اقتصادي مقرون به صرفه باشد.
هر كشور قوانين خاصي براي ثبت و مصرف سموم مختلف تدوين كرده است. اين مقررات، هر آفت كش را از نظر مسموميت حاد و مزمن و جنبه هاي ديگر
زيست محيطي ارزيابي ميكند. در ايران، سازمان حفظ نباتات بنابر قوانين مخصوص خود، به آفت كش هاي مختلف اجازه ورود، توليد و مصرف در داخل كشور را
مي دهد. قبل از ورود هر آفت كش به داخل كشور بايد اثر آن توسط مركز تحقيقات بررسي آفات و بيماري هاي گياهي و يا سازمان هاي مسئول ديگر مورد تائيد قرار گيرد. آفت كش هايي كه اجازه مصرف در داخل كشور را دارند سموم مجاز ناميده ميشوند. عمده ترين معضل ناشي از مصرف آفت كش ها در كشاورزي بر جاي ماندن بقاياي اين تركيبات در محصولات كشاورزي و فراورده هاي آنهاست. گفته مي شود بسياري از افراد جوامع حداقل در اثر مصرف مواد غذايي داراي باقي مانده آفت كش ها، در معرض مسموميت هستند. خطر باقي مانده سم وقتي اهميت پيدا مي كند كه ميزان آن در مواد غذايي و نيز در علوفه از حد مجاز افزون تر گردد. سميت هر تركيب يك مشخصه ذاتي است كه در ساختمان شيميايي آن تركيب نهفته است. تركيبات سمي باعث دو نوع مسموميت حاد و مزمن مي شوند. مسموميت حاد بيشتر متوجه توليدكنندگان و مصرف كنندگان آفتكش ها ست در حالي كه مسموميت مزمن براي تمامي افراد جامعه كه مصرف كننده محصولات كشاورزي هستند، مي باشد.
LD50 نمايانگر سميت هر تركيب است كه در درجه اول اهميت قرار دارد. LD50ميزان يا دوزي از سم است كه اگر يك جمعيت حشره در معرض آن قرار گيرد 50 درصد جمعيت آن تلف مي شود، يا اگر به يك موجود زنده منفرد (مثلاً يك پستاندار) خورانده شود احتمال مرگ آن موجود 50 درصد خواهد بود.
اصطلاح Acceptable Daily Intake )ADI) يا حد مجاز روزانه: در موارد مسموميت مزمن مصرف كننده مواد غذايي کارايي دارد و به اين معناست که مقدار مشخصي از مصرف روزانه يک ماده غذايي با ميزان بسيار کم و مشخصي از بقاياي يک آفت كش خاص در سلامتي مصرف كننده (انسان ) در دراز مدت اخلالي ايجاد نمي كند. اين حد مجاز روزانه برحسب ميلي گرم در كيلوگرم وزن بدن بيان مي شود. يك انسان بالغ مي تواند مقداري از بقاياي سم را بدون دچار شدن به عوارض و ناراحتي در سبد غذايي روزانه خود تحمل كند كه به آن ميزان جذب قابل قبول روزانه گفته مي شود. اين حد در جوامع مختلف متفاوت بوده و مرتبط با عوامل متعددي از قبيل: سن مصرف کننده، جنسيت ،وزن ، سابقه بيماري، عادات و رژيم غذايي، وضعيت اقليمي و نهايتا حساسيت دولت مسئول نسبت به ارزش اجتماعي سلامت دراز مدت شهروندان خود مي باشد.
اصطلاح Maximum Residue Level)MRL) يا "حداكثر باقي مانده مجاز" يعني حداكثر ميزان ماندگاري يک آفتكش مشخص در ماده غذايي كه براساس قوانين ايمني غذايي يک کشور مشخص مجاز شمرده مي شود. اين شاخص ايمني مواد غذايي برحسب ميلي گرم بر كيلوگرم وزن ماده غذايي بيان مي شود. تعيين اين مولفه در سطح بين المللي توسط تشکل Codex Alimentarius (مشهور به کدکس) صورت مي گيرد. تشکل کدکس به وسيله سازمان خشکبار و سازمان بهداشت جهاني ايجاد شده است.
ميزان ماندگاري آفت کش در بافت گياهي قابل تغذيه توسط دام يا انسان، در اثر عوامل طبيعي مانند: اثرات نور آفتاب، ميانگين دماي محيط، گذشت زمان، فعاليت سوخت و ساز گياه و نهايتا پايداري ساختار شيميايي آفت کش بر روي بافت گياهي و خاک و آب تعيين مي شود. زمان لازم بين آخرين نوبت سمپاشي تا برداشت محصول كه امکان تجزيه و پايين آمدن ميزان ماندگاري آفت کش در محصول را تا حد مجاز، يا پايين تر از آن، تامين مي کند دوره كارنس ناميده مي شود.
هر آفت کش، بسته به تركيبات موجود در آن، دوره كارنس مخصوص به خود را دارد كه قانوناً بايد بر روي برچسب
آفت کش ذكر شده باشد.
رعايت دوره كارنس براي همه محصولات كشاورزي اهميت دارد و براي محصولات تازه خوري اهميت بيشتري پيدا
مي كند. رعايت دوره كارنس سبب مي شود كه زمان طي شده براي تجزيه ميزان ماندگار آفت کش در بافت قابل تغذيه محصول کشاورزي به قدري باشد كه بدن انسان مصرف کننده، توان تحمل آن را داشته باشد.
دوره كارنس آفت کشها در محصولات زراعي و گلخانه اي (به دليل رشد سريع، فاصله آبياري كوتاه تر و كاهش غلظت محلول سم در واحد وزن) كوتاه تر از محصولات باغي است.
به دليل اثرات نامطلوب ناشي از مصرف آفت كش ها بر روي سلامت انسان و محيط زيست، سعي بر اين است كه استفاده از آنها را به حداقل ممکن برسانيم. زيرا اكثر اين تركيبات داراي اثرات مضر بر روي موجودات مفيد و غير هدف هستند.
تهيه شده توسط كارشناسان مديريت حفظ نباتات سازمان جهاد كشاورزي كرمان
کارشناسان مدیریت حفظ نباتات
سازمان جهاد کشاورزي کرمان