اي پسته تو خنده زده بر حديث قند مشتاقم از براي خدا يک شکر بخند
(حافظ)
سیدمحمود ابطحی
حدود سي سال قبل به نام خودم (محمود ابطحي)کارت بازرگاني گرفتم. آن موقع خدا بيامرز مرحوم عسجدي مسئول صدور کارت بودند و گرفتن کارت کلاً نصف روز طول مي کشيد. اخيراً براي انجام کاري بانکي ناچار شدم شرکتي درست بکنم و بنام آن کارت بازرگاني بگيرم. من فکر مي کردم با توجه به اين که کارها ماشيني شده، روان تر انجام مي شوند، همچنين با تأسيس شعبه اتاق بازرگاني کرمان در رفسنجان کار به سرعت انجام خواهد شد. اما در عمل فهميدم داستان جور ديگري است. اول مراجعه کردم به اتاق رفسنجان ليست بلند بالايي دادند از مدارکي که لازم است تهيه شود: گواهي عدم سوء پيشينه، مفاصا حساب مالياتي، سند ملکي و اجاري محل کار و ...
بنده هم رفتم دنبال تهيه مدارک. با اتاق رفسنجان تماس گرفتم عرض کردم بنده محل کاري دارم که سند ملکي آن به نام خودم است، خودم هم مدير عامل شرکت هستم. بنده و شرکتم در اين محل کار مي کنيم. گفتند شما کپي سند ملکي را که حتماً هم بايد پروانه تجاري داشته باشد بفرستيد. گفتم چشم. بعد از چند روز تماس گرفتند، گفتند اتاق کرمان اين سند را قبول ندارد، با آنجا تماس بگيريد. تماس گرفتم فرمودند راه حل اين است که شما سند رسمي اجاره اي تنظيم بکنيد، بايد خودتان محل کارتان را اجاره بدهيد به شرکتي که خودتان مدير عامل هستيد. هرچه اصرار کردم که چرا و چطور مي شود من، ملک را در واقع به خودم اجاره بدهم به خرجشان نرفت.
تماس گرفتم با دوست عزيز جناب آقاي ميرزائيان عضو محترم هيات مديره و نماينده اتاق در رفسنجان. مطلب را گفتم فرمودند تو راست ميگويي سعي ميکنم مشکل را حل بکنم. تماس گرفتند با رئيس محترم اداره بازرگاني، معاون آن اداره و... نتوانستند کاري بکنند. خودم تماس گرفتم با مسئول صدور کارت در اتاق کرمان فرمودند به همين سادگي ها نيست کار پروسه اي دارد که بايد انجام شود. با معاون محترم اداره بازرگاني صحبت کردم فرمودند ما پهناي باندي داريم که بايد در آن حرکت کنيم.
من معني پروسه را بعداً فهميدم اما در مورد پهناي باند تا حالا هم درست متوجه نشده ام، حدس ميزنم منظورشان اين بود که گرفتن کارت مقرراتي دارد که به اندازه پهناي باند مهم هستند و هرکاري غير از آن باعث مي شود از باند خارج شويم و لابد خطر تصادف وجود دارد.
به هر صورت از ناچاري مراجعه کردم به بنگاه معاملات ملکي، داستان را که گفتم صاحب بنگاه تعجب کرد و خنديد اما خوشبختانه به هر حال قبول کرد اجاره نامه رسمي با کد رهگيري به ما بدهد. اول سيستم به قول خودش راه نمي داد بالاخره بعد از مدتي سيستم راه داد و سند اجاره تنظيم شد.
اين بار فکر کردم ديگر به اتاق رفسنجان مراجعه نکنم. مدارک اجاره را فرستادم به کرمان از دوستي هم خواهش کردم آنها را به اتاق کرمان برساند. بعد از رسيدن مدارک با اتاق تماس گرفتم عرض کردم حالا که همه مدارک را داريد لطفاً زودتر اقدام بفرمائيد. فرمودند ما تصميم گيرنده نيستيم ما مدارک را
مي دهيم به سيستم، اداره بازرگاني آنها را کنترل مي کند اگر ايرادي نداشتند آنها اقدام مي کنند. گفتم خوب لطف بفرمائيد اطلاعات را بدهيد به سيستم. دادن اطلاعات به سيستم با مساعدت جناب آقاي صنعتي از چهارشنبه تا صبح يکشنبه هفته بعد طول کشيد. يکشنبه به کمک اقاي ميرزائيان مجدداً تماس گرفتم با اداره بازرگاني، آقاي ميرزائيان لطف کردند تلفن را کنفرانس کردند. بنده، جناب آقاي ميزائيان و معاونت محترم اداره بازرگاني سه نفري شور کرديم. اداره بازرگاني نهايتاً فرمودند شما مدارکتان از لحاظ اجاره نامه و نامه دارائي ناقص است، عرض کردم ما اين مدارک را داده ايم به اتاق کرمان، فرمودند مستقيماً براي دفتر من فکس بکنيد. ما با شما تماس مي گيريم. من تازه فهميدم که اصلاً اتاق کاره اي نيست.
مي دهيم به سيستم، اداره بازرگاني آنها را کنترل مي کند اگر ايرادي نداشتند آنها اقدام مي کنند. گفتم خوب لطف بفرمائيد اطلاعات را بدهيد به سيستم. دادن اطلاعات به سيستم با مساعدت جناب آقاي صنعتي از چهارشنبه تا صبح يکشنبه هفته بعد طول کشيد. يکشنبه به کمک اقاي ميرزائيان مجدداً تماس گرفتم با اداره بازرگاني، آقاي ميرزائيان لطف کردند تلفن را کنفرانس کردند. بنده، جناب آقاي ميزائيان و معاونت محترم اداره بازرگاني سه نفري شور کرديم. اداره بازرگاني نهايتاً فرمودند شما مدارکتان از لحاظ اجاره نامه و نامه دارائي ناقص است، عرض کردم ما اين مدارک را داده ايم به اتاق کرمان، فرمودند مستقيماً براي دفتر من فکس بکنيد. ما با شما تماس مي گيريم. من تازه فهميدم که اصلاً اتاق کاره اي نيست.
بعد از چند ساعتي از اداره بازرگاني تماس گرفتند، خدا را صد هزار مرتبه شکر اجاره نامه را قبول فرموده بودند اما فرم کامپيوتري کد اقتصادي وزارت دارائي را نه. فرمودند بايد دارايي رفسنجان نامه اي بدهد مبني بر اين که کد اقتصادي که در فرم کامپيوتري اعلام شده صحت دارد. مراجعه کردم به اداره محترم دارايي رفسنجان آنها بعد از خنده فرمودند ما همان فرمي که از طرف وزارت خانه گرفته ايم داريم، ما جزئي از وزارت دارائي هستيم چطور مي توانيم فرم وزارت خانه را تأييد کنيم. باز خدا را هزار مرتبه شکر راضي شدند جداگانه نامه اي بدهند. کد اقتصادي را تأييد بکنند (همين جا بايد از همکاري مسئولين محترم دارائي رفسنجان تشکر بکنم. آنها به راحتي مي توانستند اين کار را نکنند، اين کار منطقي نداشت، لطف کردند براي راه انداختن کار انجام دادند).
کارت را که ملاحظه بفرمائيد چيزي که در آن آورده شده شناسه اقتصادي است. شناسه هم در مفاصا حساب آورده شده است. براي گرفتن کارت بايد از دارائي دو نامه گرفت يکي مفاصا حساب و يکي هم براي کد اقتصادي، اگر اداره بازرگاني نگران باشند که گيرنده کارت کد اقتصادي نداشته باشد توجه بفرمائيد که بدون داشتن کد اقتصادي اساساً نمي شود مفاصا حساب گرفت.
بعد از اينکه نامه را گرفتم تماس گرفتم با اداره بازرگاني گفتم من نامه را گرفته ام. شماره بدهيد تا برايتان فکس بکنم فرمودند شما نبايد به ما فکس بکني بايد بدهي به اتاق آنها نامه را وارد سيستم بکنند بعد ما کنترل بکنيم. تماس گرفتم با اتاق گفتند فکس بکن و اصل آن را هم بياوريد کرمان گفتم چشم.
تازه متوجه شدم که وقتي مي فرمايند گرفتن کارت پروسه اي دارد يعني چه. چند روز بعد خانمي از اداره بازرگاني تماس گرفتند گفتند پرونده شما ناقص است، عرض کردم چه نقصي دارد فرمودند نامه دارائي ندارد. گفتم من چهار روز قبل داده ام به اتاق کرمان. تماس گرفتم با اتاق کرمان، خانمي که مسئول اين کار هستند کنترل کردند گفتند حرف شما درست است ما فراموش کرده ايم نامه دارايي شما را به سيستم بدهيم. من از هر دو نفر صميمانه سپاسگزارم. از کارمند محترم اداره بازرگاني که خود راساً با من تماس گرفتند و اين از کارمند دولت بعيد است. از خانم کارمند اتاق هم متشکرم که به من راست گفتند.
اين کارت گرفتن حاشيه هاي ديگري هم داشت که براي اينکه مطلب طولاني تر از اين نشود به همبن اندازه اکتفا ميکنم.
پيشنهاد
- با توجه به اينکه اداره بازرگاني در مورد صدور کارت تصميم گيرنده نهايي است گرفتن مدارک و بررسي انها کلاً به عهده اداره بازرگاني باشد. کارت براي امضاي نهايي و رنگ بندي (نقره اي، طلايي و...) برود به اتاق؛
- اتاق کلاس آموزشي بگذارد براي اعضاء که ياد بگيرند براي گرفتن کارت چه کارهايي بکنند.
پروسه گرفتن کارت بازرگاني و ايجاد اشتغال
براي تهيه مدارک اجاره يک مورد اشتغال براي معاملات ملکي ايجاد شد چون براي اجاره مي بايست کد رهگيري صادر شود و اين کد هم جزو مدارک لازم بود. در اداره دارائي رفسنجان دو پرونده براي اينجانب يکي به عنوان مالک و يکي به عنوان مستأجر تشکيل شد.
اثر اشتغال زايي از اين نظر به همين جا محدود نميشود از اين به بعد اينجانب و حتي بعد از بنده ورثه بنده در هر مراجعه اي که به دارايي خواهيم داشت بايد به اين دو دايره مراجعه کنيم. ملاحظه ميفرماييد اين نحوه کار يک نوع اشتغال دائمي ايجاد کرده است اما در عوض خوبي کار اين است که بنده از اين به بعد صاحب کد رهگيري شده ام.
اگر پيشنهاد بنده در مورد صدور کارت توسط اداره بازرگاني و رنگ بندي کارت ها توسط اتاق قبول مسئولين محترم قرار بگيرد لابد اداره بازرگاني براي انجام کار نياز به کارمندان بيشتري خواهد داشت.از طرف ديگر کارمندان فعلي اتاق هم بيکار نبوده مشغول رنگ بندي ميشوند. علاوه بر اين، اتاق براي گذاشتن کلاس هاي آموزشي در کرمان و شهرستان ها به کارمندان جديدي نياز خواهد داشت. توجه فرماييد من فقط يک مورد آموزشي پيشنهاد دارم مسلما مسئولين اتاق با ابتکاري که دارند و اشرافي که به مشکلات دارند مي توانند چندين مورد ديگر کلاس آموزشي بگذارند. از طرف ديگر چون صدور کارت کاري نيست که تمام شود اين کار مي تواند مدتها ادامه داشته باشد. ملاحظه ميفرماييد با جزئي تغيير چه اندازه اشتغال ايجاد خواهد شد و تا چه اندازه کارآفريني مي شود.
تصور بفرماييد در طول يک ماه و نيمي که بنده مشغول گرفتن کارت بودم چه اشتغال ذهني براي من و دوستي که در کرمان دارم و پيگير اين کارهاست ايجاد شد. همينطور مزاحمت هايي که بنده براي آقاي ميرزاييان و ساير دوستان ايجاد کردم تا چه اندازه باعث مشغوليت اين عزيزان شد. اگر توجه کنيد در مملکتي زندگي ميکنيم که تا چند ماه قبل يک ساعت کار در هفته، اشتغال بحساب مي آمد اهميت اين کارآفريني بيشتر روشن مي شود.
وقتي آدم اين همه محسنات را مي بيند تعجب مي کند. چطور قبلي ها متوجه اين کارها نبوده و نصفه روزه کارت صادر ميکردند. البته شنيده ام مسئولين اتاق خودشان تا حدي متوجه شده اند اشتغال ايجاد شده در وضع فعلي کافي نيست قرار است اتاق هاي شهرستان ها را آموزش بيشتري بدهند منتهي فکر مي کنم پيشنهاد بنده بهتر باشد. توصيه ميکنم مسئولان اتاق توجه بفرمايند که مراجعه کنندگان بعدي که کارت خود را چند ماهه خواهند گرفت نگويند قبلاً ما اين کارت را 1.5 ماهه ميگرفتيم، اشتباهي که قبلي ها کردند و کارت خود را زود دادند شما تکرار نفرماييد.
جمع بندي
نزديک به سي سال است با جناب آقاي جلال پور آشنايي و دوستي دارم. بسياري از مسئولين اتاق را هم از نزديک مي شناسم و به آنها ارادت دارم. آنچه نوشتم بدون کم و زياد همان بوده که اتفاق افتاده بود. قبول هم دارم که لحن من تلخ و گزنده بود. از همه کارکنان اتاق که در اين مدت 45 روز با آنها تماس داشتم کمال تشکر را دارم. حقيقتاً آنها مودبانه کارشان را انجام دادند. اگر گاهي در اين کار تأخير داشتيد گله اي ندارم. متأسفانه آنچنان کاغذ بازي راه افتاده بود که انها هم مشکل دارند. ضمن صحبت ها فهميدم کار طوري است که اين عزيزان مدارک را چند بار مي دهند به سيستم ... ذخيره مي کنند. مشکل نحوه کار انها نيست مسئله برخورد اداري به کارهاست.
اساساً چطور مي توان تصور کرد که پارلمان بخش خصوصي براي صدور کارت اعضاي خود صلاحيت نداشته باشد. آيا صدور کارت اين همه اهميت دارد يا اينکه بخش خصوصي ايران اينقدر ضعيف است که بايد کارهايش اين طور کنترل شود. آيا در شأن اتاق است که مسئول مدرک جمع کردن براي اداره بازرگاني باشد؟
مسئله اصلي اين است که رويکرد اتاق به کارها رويکرد اداري است. در مورد همين مسئله ساده کارت بازرگاني حل مشکل آن مستلزم اصلاح مقررات و احياناً قوانين وضع شده است که براي اتاق نشدني هم نيست. منتها اتاق به عوض اين که کار را از اساس حل بکند برخورد اداري مي کند. راه حل را در برگزاري کلاس ها و... جستجو مي کند. نتيجه اين طرز برخورد اين است که پارلمان بخش خصوصي نهايتاً تبديل مي شود به وزارتخانه اي در کنار دولت و با همان عملکردها.
سخن آخر
در تمام مدتي که مشغول گرفتن کارت بودم به ياد اين داستان بودم. داستان از اين قرار است:
در يکي از خيابانهاي شهري چاله اي ايجاد شده بود که باعث تصادف و مصدوم شدن عابران
مي شد. مقامات نشستند کميسيون کردند براي چاره انديشي. کميسيون اول به اين نتيجه رسيدند که بايد آمبولانسي بخرند و آمبولانس نزديک چاله باشد. به محض اينکه حادثه اي پيش آمد مصدوم را برسانند به بيمارستان. راه حل رفت به کميسيون بعدي. در کميسيون بعدي به اين نتيجه رسيدند که يک آمبولانس کافي نيست. ممکن است زمانيکه مصدوم اول را مي برد مصدوم بعدي خلاص بکند. نتيجه گيري کردند که دو آمبولانس بخريم. نتيجه مطالعات را فرستادند براي کميسيون بعدي، آنها تشخيص دادند دو آمبولانس مشکلي را حل نمي کند بايد کنار چاله بيمارستان بسازند تا بردن مصدومان راحت تر باشد و در جابجايي، کسي قطع نخاع نشود. براي تصميم گيري نهايي مطلب رفت به کميسيون بعدي. اين کميسيون بعد از بحث زياد اينطور جمع بندي کردند، آنها گفتند ما در حال حاضر در شهر بيمارستاني داريم که چندان شلوغ هم نيست چه ضرورتي دارد ما کنار اين چاله بيمارستاني بسازيم. راهکار اين است که اين چاله را پر کنيم و چاله اي مثل همين چاله جلوي بيمارستان موجود شهر ايجاد بکنيم.
مي شد. مقامات نشستند کميسيون کردند براي چاره انديشي. کميسيون اول به اين نتيجه رسيدند که بايد آمبولانسي بخرند و آمبولانس نزديک چاله باشد. به محض اينکه حادثه اي پيش آمد مصدوم را برسانند به بيمارستان. راه حل رفت به کميسيون بعدي. در کميسيون بعدي به اين نتيجه رسيدند که يک آمبولانس کافي نيست. ممکن است زمانيکه مصدوم اول را مي برد مصدوم بعدي خلاص بکند. نتيجه گيري کردند که دو آمبولانس بخريم. نتيجه مطالعات را فرستادند براي کميسيون بعدي، آنها تشخيص دادند دو آمبولانس مشکلي را حل نمي کند بايد کنار چاله بيمارستان بسازند تا بردن مصدومان راحت تر باشد و در جابجايي، کسي قطع نخاع نشود. براي تصميم گيري نهايي مطلب رفت به کميسيون بعدي. اين کميسيون بعد از بحث زياد اينطور جمع بندي کردند، آنها گفتند ما در حال حاضر در شهر بيمارستاني داريم که چندان شلوغ هم نيست چه ضرورتي دارد ما کنار اين چاله بيمارستاني بسازيم. راهکار اين است که اين چاله را پر کنيم و چاله اي مثل همين چاله جلوي بيمارستان موجود شهر ايجاد بکنيم.