عادل برجیسیان- قیمتها مهمترین علامت (Signal)هاي اقتصادی هستند، این قیمتها هستند که تعیین ميكند هر خریدار با توجه به سلیقه و درآمدی که دارد چه مقدار از یک کالا تقاضا كند، همچنین تعیین ميكند که فروشنده چه میزان کالا به بازار عرضه کند. ولی قیمتهاي مختلف اهمیت یکسانی ندارند، مثلا قیمت گندم نسبت به قیمت بادکنک مهمتر است، یا اهمیت قیمت بنزین نسبت به قیمت رادیو بیشتر است.
اگر بخواهیم مهمترین قیمتها را در اقتصاد نام ببریم شاید بتوان از سه قیمت نام برد: نرخ دلار (قیمت ارز)، نرخ سود بانکی (قیمت پول) و نرخ دستمزد (قیمت کار)، تغییرات این سه قیمت تاثیرات گستردهای بر اقتصاد خواهند داشت، تاثیراتی که شاید حتی نتوان آنها را از طریق وضع صدها قانون ایجاد کرد، به عنوان مثال در ایران قوانین تعرفهاي معتنابهی در مورد صادرات و واردات داریم و سعی شده است که ورود و خروج اقلام مختلف با کاربردهای مختلف از طریق وضع این تعرفهها کنترل شود، ولی بازهم شاهد مشکلات عدیده صنایع داخلی در رقابت با کالاهای خارجی و به ویژه چینی هستیم. این موضوع علل فراوانی دارد ولیکن اگر بخواهیم تنها یک عامل را به عنوان عاملی که بیشترین توضیحدهندگی را دارد نام ببریم، همان دلار ارزان است. همیشه از افرادی که از سفر حج برگشتهاند ميشنویم که هیچکس بهاندازه زائران ایرانی اقدام به خرید محصولات خارجی نميكند، بازهم جواب این رفتار قیمت ارز یا همان دلار ارزان است، فرض کنید که هر دلار 5.000 تومان باشد، آیا بازهم توجیه داشت که هر زائر چند هزار دلار سوغات بخرد؟
دلار ارزان پدیدهاي است که در بسیاری از کشورهای جهان سوم که از سیاست توسعه جایگزینی واردات استفاده ميکنند قابل مشاهده است، چراکه تئوری پشت آن این است که دلار ارزان باعث ميشود کارخانجات و کالاهای سرمایهاي با قیمت ارزان وارد کشور شود و بنیانهاي توسعه صنعتی شکل بگیرد، این استراتژی شاید در مراحل اولیه توسعه که هدف تنها ایجاد صنایع نوپا برای تامین نیازهای داخل است چندان بد نباشد، ولیکن بعد از شکلگیری صنایع نوپا دیگر توجیه چندانی نخواهد داشت، چرا که رقابت کالاهای نهایی خارجی که با نرخ ارز پايین وارد ميشوند به معضلی برای همین صنایع تبدیل خواهد شد و امروز در ایران چنین شده است.
از سوی دیگر کشورهای صادر کننده مواد اولیه به ویژه نفت به علت آنکه در حال فروش داراییهاي خود به صورت انبوه هستند، با عرضه دلار فراوان ناشی از بازگشت درآمد حاصل از فروش نفت مواجه هستند که تناسبی با حجم واردات آنها ندارد، این موضوع خود باعث مازاد عرضه در بازار ارز شده و قیمت ارز را کاهش ميدهد.
یکی دیگر از علل تعیین نرخ ارز پايین در بسیاری از کشورهای جهان سوم آن است که به جای آنکه هدفگذاری برای نرخ ارز مبتنی بر نرخ مناسب برای صنایع باشد تا باعث افزایش رشد اقتصادی شود، از نرخ ارز ارزان برای کاهش تورم از طریق واردات استفاده ميشود. این سه پدیده: تفکر جایگزینی واردات، اقتصاد نفتی و کنترل تورم از طریق نرخ ارز، توامان در ایران وجود دارند و باعث شکلگیری دلار ارزان شدهاند ، شاهد آنکه در سالهای اخیر با وجود تورمهاي دورقمی همواره سعی برآن بوده است که نرخ دلار تقریبا ثابت بماند و این همان ارزان کردن دلار است.
آیا اکنون ميتوان به این نتیجه رسید که گران کردن دلار خوب است؟ رسیدن به این نتیجه به این آسانیها نیست. ثبات یکی از مولفههاي اصلی جهت فراهم شدن فضای مناسب کسبوکار و ایجاد انگیزه برای سرمایهگذاری به عنوان یکی از علل اصلی رشد است، در اقتصادهایی که نسبتا حجم کوچکی دارند در صورت عدم کنترل هدفمند، نرخ ارز ميتواند دستخوش سفته بازی شده و نوسانات بزرگی را شاهد باشد که هم بررشد اقتصادی و هم بر معیشت مردم تاثیرات بدی خواهد گذاشت. همچنین با توجه به اینکه دلار ارزان سالها است که در ایران وجود دارد این علامت غلط باعث شده است که صنایعی شکل بگیرند که در صورت عدم وجود نرخ پايین ارز توجیه اقتصادی نداشته باشند، در صورتی که نرخ دلار به ناگاه تغییر كند این صنایع محکوم به ورشکستگی خواهند بود و فرصتی نیز جهت تعدیل و هماهنگ سازی خود نخواهند داشت، این موضوع در کوتاه مدت ميتواند باعث افزایش بیکاری و کاهش تولید شود. از سوی دیگر با عنایت به آنکه بسیاری از صنایع ایران عملا اقدام به تولید به صورت واسطهاي مينمایند، به این مفهوم که بخش عمدهاي از مواد اولیه و کالاهای نیم ساخته را از خارج وارد كرده و پس از تکمیل فرآیند تولید، کالای نهایی را روانه بازار ميکنند، در صورت افزایش قیمت دلار اینگونه صنایع با وجود آنکه در ظاهر کالاهای ایرانی تولید ميکنند درگیر افزایش هزینه تمام شده محصولات خود ميگردند که خود رقابت با کالاهای خارجی را تاحدودی دشوار ميکند. البته این موارد تنها برخی از مواردی است که در صورت افزایش ناگهانی نرخ ارز رخ خواهد داد، ولی شاید از مهمترین آنها باشد.
حال با توجه به اتفاقاتی که اخیرا در بازار ارز ایران افتاده است، به هیچ وجه نمی توان با توجه به مطالب بالا افزایش شدید قیمت دلار را در این شرایط توصیه كرد، ولی تعدیل تدریجی نرخ برابری به سمت بالا ميتواند باعث رونق صنایع شده و از طریق افزایش رشد اقتصادی و اشتغال باعث بهبود معیشت مردم نیز شود، دلار گران همان سیاستی است که کشورهایی همانند چین دنبال کردهاند، حال خود مقایسه کنید.
روزنامه دنیای اقتصاد -90/11/5