عليرضا نادري
باغدار منطقه سيرجان
ماهنامه شماره 33 - آذرماه 1397
سابقه ارتباط من با کشاورزي اين است که پدرم کشاورز بوده و ملکي از پدر به خانواده ما به ارث رسيده است. باغهايمان در سيرجان، کيلومتر 33 جاده بندرعباس، روستاي جنت آباد چاه قلعه واقع شدهاند.
حدوداً در سال 1394 با يک پايه پسته به اسم يوسي بي وان (UCB1) آشنا شديم که دانشگاه بِرکلي کاليفرنيا با هيبريدي از پستههاي بومي آنجا، توليد کرده بود و ميگفتند در آمريکا دارند به عنوان پايه استفاده ميکنند. گفتند شرکتي در ايران اين نهال را آورده و دارد به روش کشت بافت تکثيرش ميکند و خيلي نهال خوبي است. مزاياي فراواني هم براي آن رديف ميکردند.
ما ظرفيت کشت و توسعه باغ نداشتيم و به اندازه آبمان درخت داشتيم، اما وقتي با اين پايه آشنا شديم به اين شرکت رفتيم و آنها براي ما توضيح دادند که اين نهال چه مزايايي دارد و چگونه است. ما هم ترغيب شديم تا يکي از زمينهايمان را که جزو يکي از بهترين زمينها بود و هنوز کشت نشده بود را به اين کار اختصاص دهيم. گرچه آب نداشتيم، گفتيم اين نهال را ميکاريم و جايگزين باغهاي قديميمان ميکنيم، باغهاي قديمي که کم بازده هستند را حذف ميکنيم، اما اين باغ را به صورت اصولي ميکاريم، نهال خوبي انتخاب ميکنيم و خاک را اصلاح ميکنيم و از اول کشت را درست انجام ميدهيم. زمين را انتخاب و کرتبندي کرديم؛ به صورت کامل کانال زديم و با بيل مکانيکي پُر کرديم؛ ماسه بادي ريختيم و برگردانديم؛ محل هر نهالي را دقيقاً با رعايت فاصله تعيين کرديم؛ زير هر نهال يک فرغون کود گاو خالي کرديم؛ آبياري تحت فشار قطرهاي را قبل از آنکه نهال را بکاريم، اجرا کرديم و سپس نهالها را خريديم. از اينکه فرآيند خريد را چگونه انجام داديم، ميگذرم. نهايتاً در شهريورماه نهالها را به زمين منتقل کرديم و تقريباً تمامي آنها سبز شدند. به ندرت پيش آمد که نهالي به زمين منتقل شود و خشک شود.
از همان زماني که نهالها را به زمين منتقل کرديم، رشدشان شروع شد، تا گذشت و رسيد به آبان ماه و فصل پاييز و خزان شد. بعد از عيد ديديم حداقل چيزي حدود 30 درصد از نهالها ديگر سبز نميشوند. بعضاً رشد کمي ميکردند، اما دوباره خشک ميشدند و ديگر سبز نميشدند. نهالهايي که خشک شده بودند را با نهالهاي محلي جايگزين کرديم و مجدداً جاهايي که درختها خشک شده بود را کشت کرديم. رسيديم به ماه تير، در تيرماه نهالهايي که خشک نشده بودند، به شدت رشد کردند و خيلي باغ تماشايي شده بود. 60 ، 70 درصدي که باقيمانده بود، خيلي رشد خوبي داشتند. من پشيمان شدم که چرا رفتيم نهال محلي خريديم و جايگزين آنهايي کرديم که خشک شده بودند. با خود ميگفتم، ميبايست مجدد نهال يوسي بي وان را جايگزين ميکرديم. مجدداً رفتم و نهال خريدم و کنار نهالهاي محلي، نهال يوسي بي وان کاشتم. باز هم سبز شدند. البته کارشناسان شرکت يکسري کارهايي را گفتند که بايد انجام دهيم، مثلاً آبياري در مردادماه را قطع کنيم. ما به شرکت گفتيم که يکسري نهالها خشک شدند، آمدند و بازديد کردند و گفتند که شما خزان را عقب انداختيد و به نهالها آب داديد و خزان درخت دير شده و دچار سرمازدگي زمستانه شدهاند. بايد آب را زودتر قطع کنيد تا اين اتفاق نيافتد. ما توصيههاي آنها را اجرا کرديم و آب را در حدود مردادماه قطع کرديم تا رشد متوقف شود و دچار سرمازدگي نشوند. زمستان شد و بعد که بهار آمد، ديديم که قسمت عمده اي از نهالها ديگر سبز نشدند. به شرکت گفتيم که نهالهايتان با اينکه ما توصيههاي شما را عمل کرديم، مجدداً خشک شدند؛ بياييد، بازديد کنيد. در آمدن تعلل کردند و يک مدتي طول کشيد تا آمدند، بعد از چند ماه وقتي آمدند، گفتند چون که آبياري قطرهاي است، نمک بالا زده و شوري زياد است و اين شوري باعث خشکي درختان شده است. گفتيم اگر شوري باعث خشکي نهالها باشد، بايد نهالهاي محلي هم که کاشتيم خشک ميشدند، آنها اصلاً خشک نشدند. اگر هم بگوييم که محليها مقاوم به شوري هستند، پس چرا نهالهاي ديگري از يوسي بي وان که روي همان رديفها قرار دارند خشک نشدند؟! چرا وقتي که تابستان ميشود رشد ميکنند و خشک نمي شوند، وقتي زمستان ميشود ديگر سبز نميشوند؟
مسئولين شرکت، دليل قانع کنندهاي براي اين مسائل نداشتند. چند بار هم با مسئولين شرکت و مسئولين استاني و کشوري جلسات مفصلي داشتيم، ولي هيچ جواب قانع کنندهاي در اين زمينه براي ما نداشتند. تنها عامل را سرمازدگي ميدانستند. زمستان سوم هم گذشت و در پايان زمستان سوم شايد 5 درصد از اين نهالها سبز ماندند. اين نهالها کلاً خشک شدند و تمام شدند. آنهايي هم که سبز ماندند، ديگر اصلاً رشد ندارند و رشدشان در همان سال اول و دوم بود. ما تمام آن زمين را که حدود 40 هکتار است را با نهال محلي جايگزين کرديم، الان تمام زمين نهال محلي دارد. درصد کمي نهال يو سي بي وان باقيمانده که احتمال داديم در زمستان امسال، اينها هم خشک شوند و کنارشان نهال محلي کاشتيم و ديگر هيچ اميدي به زنده ماندن نهالها نداريم.
حداقل قضيه اين است که اين نهال به سرماي زمستان مقاوم نيست. در محوطه گلخانههاي شرکت هم که چند درخت آزمايشي يا نمايشي کاشته بودند و در حد شش، هفت نهال بودند در زمستان اول يک تعدادي خشک شده که الان موجود هستند و مشخص است. اين شرکت يک باغ نمونه دارد که نهالهاي آن در زمستان خشک شدند. حتي درختهاي پيوند خورده چند ساله با پايه يوسي بي وان خشک شدهاند، در حالي که در کنار همه اينها، نهالهاي محلي مقاوم هستند و خشک نشدهاند.
مسئولين شرکت ميگفتند، ممکن است سرماهاي پيشبيني نشده هر چند سال يکبار اتفاق بيفتد و هر گياهي خشک شود. من نظرم اين است که اگر براي گندم و جو اتفاق بيفتد، بله، مثلاً هر ده سالي يکبار سرما ميآيد و گندمها را سرما ميزند و ديگر گندم نداريم، يا آفت ميزند و ديگر محصول نداريم، اما 9 سال محصول گندم برداشتهايم. اما اگر درختي را 9 سال بزرگ کرديد و وقتي ميخواهد به ثمر بنشيند، سرما بيايد و خشکش کند، اين گفته اصلاً منطقي نيست. بايد پايه يا پيوند به سرماها مقاوم باشند. درخت نبايد خشک شود و نميشود که هر 9 سالي يکبار درخت را بکاريم و مجدد تجديدش کنيم.
در بعضي مقالات علمي توصيههايي ميشود. مثلاً مي گويند کود ازته را به اين طريق بدهيد يا آبياريش را اينطور انجام دهيد. محافظ بگذاريد که نهالها يخ نزنند. ما يکسري توصيههايي که شدني بود را عمل کرديم. اينکه پوشش بگذاريم را انجام نداديم، چون وقتي در زميني سي تا چهل هزار نهال کشت شده اين گونه توصيهها مضحک است. اصلاً قابل انجام نيست. شواهد نشان داده که اين پايه پس از پيوند خوردن در سن شش، هفت سالگي هم به سرما مقاوم نيست. فرض کنيد روي نهال پوشش گذاشتيم، وقتي که درخت بزرگ شد، باز هم ميتوانيم پوشش بگذاريم؟ مگر اينکه اتاق درست کنيم يا سوله بسازيم!
اينکه اين پايه در مناطق گرم ثمر دهد يا نه، من خبر ندارم و تجربهاش را هم نداريم، اما در مناطق سرد و جاهايي که يخبندان وجود دارد و دما زير صفر ميرود، اين نهال به هيچ عنوان مقاومت نميکند و خشک ميشود.
يو سي بي وان هايي که پيوند ميخورند پيوندشان رشد نميکند، در صورتي که محليها پيوندشان رشد بهتري دارد. اين هم يک اشکال ديگر اين نهالها است.
اشکال سوم اين نهال که در نهالستان ديدم، شکاف شکاف شدن پوستة تنه نهال است. وقتي پرسيدم که ماجرا از چه قرار است؟ گفتند که اينها يوسي بي وان نيستند. به طور اتفاقي يک درخت يوسي بي وان که عمرش زياد بود و حدود سه، چهار متر هم قدش بود در نهالستان ديدم که تنه اش شکاف شکاف شده بود. تنة چند نهال پيوند خورده را که شکاف شکاف شده بود را گچ گرفته بودند. پرسيدم چرا گچ ماليديد؟ گفتند احساس کرديم دچار کمبود کلسيم هستند و خواستيم با گچ کمبود کلسيم را برطرف کنيم. اين عارضه کاملاً ناشناخته است و ما نميدانيم چيست؟
قبل از کاشت، ما پرس و جوهاي لازم را انجام داديم. حتي با دو نفر از اساتيد باغباني دانشگاه شهيد باهنر کرمان که از دوستانم بودند در ميان گذاشتيم. با باغداران صاحبنظر در پسته هم مشورت کرديم و آنها اين نهال را رد نکردند. قبل از خريد با مسئولين شرکت صحبت مفصلي داشتيم و تصورم اين است که گفتند اين نهالها در 19 درجه زير صفر مقاومت کردهاند. بعداً گفتند ما زير 17 درجه زير صفر را توصيه نکردهايم! و نسبت به شوري مقاوم است و مشکلي ندارد.
ما در حد خودمان تلاش کرديم. آيا يک کشاورز، راه ديگري به ذهنش ميرسد؟ تصور نميکنم توان کشاورزها در اين حد باشد که تحقيقات عميقتري انجام دهند.
آنچه مشخص است از سوي سازمانهاي ذيربط آزمايشي انجام نشده است. الان حرف ما اين است که بايد احتياط زيادي شود. اگر کشاورزها بخواهند وارد اين وادي شوند، اول بيايند و شرايط اقليم را ببينند، اگر وضعيت مناسبي دارند، بروند اين نهال را بخرند وگر نه، نخرند.
مسئوليني که با آنها صحبت کرديم، دو دستهاند؛ مسئوليني که به شدت با ما همراهي کردند و درد دل ما را شنيدند و جلسه گذاشتند و دلسوزانه وارد گفتگو شدند و دسته ديگر کساني که همراهي نکردند و بررسي نکردند و حاضر نشدند مسئوليتشان را بپذيرند. وقتي که در حد وسيع به يک شرکت اجازه داده ميشود که نهالي را تکثير و توزيع کند، بايد بداند که اين نهال سازگار با اين اقليم است يا خير؟ مشکلي دارد يا ندارد؟ اگر مشکل ندارد و اگر سازگار است، اجازه تکثير دهند. بايد سازمانهاي ذيربط به عنوان مشاور اصلي به کشاورز کمک کنند و راهنمايي دهند و اگر قرار باشد خطري متوجه کشاورز شود جلويش را بگيرند.
اين نوشته در جهت تخريب اين نهال يا تخريب توليدکنندهاش نيست. آنها هم مقصر نيستند و احساس کردند که اين کار اقتصادي برايشان منفعتي دارد، نهالي را توليد و در بازار توزيع کردند. ما حرفمان اين است که چرا آنها اين مسئله را بررسي نکردند و اقدام به توزيع وسيع اين نهال در کشور کردهاند؟ ما هيچ خصومتي با آنها نداريم و دلمان ميخواست که اين نهال يک نهال نمونه باشد و در جاهاي ديگر ترويجش کنيم. سرمايه هنگفتي که بابت خريد اين نهال داديم، 26 برابر قيمت يک نهال محلي است. الان دست ما هم به هيچ جا بند نيست. حدود 1 ميليارد تومان خرج زمين براي کشت اين نهال شد و فرصتي که چند سال از دست داديم. ميتوانست الان پيوند خورده باشند و امسال ثمري شوند که ما تمام اين فرصتها را از دست داديم.
ما ميخواستيم يک باغ نمونه احداث کنيم و درختان جديد را جايگزين درختهاي قديميمان بکنيم و يک باغ ترويجي باشد. الان هم در واقع ترويجي شدهاست!