- شهریار باستانی*

تهران- ایرنا- مدتی است مسئولان از انتقال آب از خلیج فارس، یا دریای خزر و یا سرچشمه های کارون به مناطق دچار بحران صحبت می کنند. با مدیریت نامطلوبی که در دهه های گذشته درباره منابع آب کشور صورت گرفته است، به نظر می رسد مسئولان چاره ای جز حل مشکل آب از طریق پروژه های انتقال آب نمی بینند و اکنون صندوق توسعه ملی باید هزینه های نجومی اینگونه پروژه ها را تامین کند.

آیا براستی با لوله کشی ایران مشکل آب حل خواهد شد؟ آیا پس از اجرای برخی پروژه های سدسازی غیر علمی و افراطی ، اکنون نوبت پروژه های چند هزار میلیاردی انتقال آب است که پیشرفت کشور و محیط زیست را قربانی کند.

بیان یک نمونه برای درک بهتر این مساله بجاست؛ در استان کرمان میزان برداشت سالیانه از منابع آب زیرزمینی حدود 6 میلیارد متر مکعب است. این میزان بیش از 30 برابر حجم آبی است که قرار است از زاگرس به کرمان انتقال یابد و یا 50 برابر آبی است که انتقال آن از دریای عمان به کرمان و یزد پیش بینی شده است. هزینه تامین هر متر مکعب آب در این پروژه ها حدود 100 هزار ریال(10 هزار تومان) برآورد شده است که البته این رقم طبق معمول در زمان اتمام پروژه بیش از این خواهد شد. اکنون صحبت از دریافت سه درصد این هزینه ها از مردم است اما با توجه به مشکلات دولت در پرداخت هزینه های عمرانی، مطالبات انباشته شده پیمانکاران آب و برق از دولت های قبل ، در نهایت این مصرف کنندگان هستند که باید هزینه تامین آب را پرداخت کنند.



** اتمام منابع آب زیرزمینی

با اتمام ذخایر آب زیرزمینی شرایط کاملاً دشواری در استان کرمان و سایر مناطق بحرانی مشابه در کشور ایجاد خواهد شد. از دست رفتن جنب و جوش ناشی از تولید و اشتغال در بخش کشاورزی و خدمات بالادست و پایین دست آن، رکود شدیدی در شهرها ایجاد می کند. کیفیت زندگی اهالی شهرها به دلایل مختلف افت خواهد کرد و ساکنان شهرها امکان خرید محصولات غذایی تازه و به طور نسبی ارزان را نخواهند داشت. فضاهای سبز در داخل شهرها و مناطق سرسبز در اطراف شهرها ناپدید شده و کسبه در نبود تقاضای خرید از سوی روستاییان با رکود و ورشکستگی روبرو می شوند. صنایع با پرداخت هزینه های کمرشکن آب مجبور به پرداخت حقوق بیشتری برای جذب نیروهای کیفی می شوند و قدرت رقابت خود را از دست می دهند. معادن به طور عمده دولتی که هم اکنون با بهره وری اندک و مشکلات اقتصادی فعالیت می کنند با پرداخت آب بهای گزاف غیراقتصادی خواهند شد.



** حکمرانی مردم برمنابع آب

بحران آب در ایران، در واقع بحران آب زیرزمینی است. ذخایری که تنها منبع مطمئن آب در تمام فصول سال و در شرایط خشکسالی و ترسالی هستند. این ذخایر در طول هزاران سال توسط مردم بخوبی مدیریت شده و بصورت قنات و یا چشمه، طبق حقابه های مشخص مورد استفاده قرار می گرفتند. رودخانه ها که زه آب منابع آب زیرزمینی هستند به علت بالا بودن سطح این منابع، بصورت دایمی و یا فصلی در دشت ها جاری بوده و ریشه عمیق بوته ها و درختان سازگار با اقلیم خشک کشور از منابع آب زیرزمینی استفاده می کردند. این شرایط سبب حفظ پوشش گیاهی دشت ها و جلوگیری از فرسایش خاک و ایجاد گرد و غبار می شد.

در طول چند دهه گذشته با متمرکز شدن مدیریت منابع و مصارف یا همان عرضه و تقاضای آب در دستگاه های دولتی، و حاکمیت دیدگاه های غیرعلمی در این دستگاه ها سبب ناپایداری توسعه در کشور شد. برنامه های نسنجیده دولت های گذشته در خودکفایی غذایی بدون افزایش کارایی آب در کشاورزی، تخصیص پروانه های چاه برای ایجاد اشتغال و اسکان عشایر... توام با ضعف برخورد با برداشت های غیر مجاز، سبب سوء استفاده از این منابع شد. سیاستمداران که تصور می کردند حفاظت از منابع آب زیرزمینی تعداد آرا آنها را کاهش می دهد، دولت ها بویژه دولت های نهم و دهم در صدور مجوز چاه، گشاده دستی کردند.



** تبعات مجانی بودن آب

در ایران به طور اصولی برای برداشت از منابع آب زیرزمینی در بخش کشاورزی «آب بها» که رکن اصلی سیاست های حفاظت از منابع آب زیرزمینی است، وجود ندارد. بی ارزش بودن آب سبب شده است کشاورزان انگیزه ای برای افزایش بهره وری از آب نداشته باشند. دولت 85 درصد هزینه های تجهیز اراضی را با روش های مدرن آبیاری بصورت بلاعوض پرداخت می کند اما انگیزه چندانی در بهره وری از آب ایجاد نشده است. تحت شرایط اقلیمی ایران که کمبود آب محدودیت اصلی برای تولید غذا در بخش کشاورزی است، بی انگیزگی در جلوگیری از تلفات آب، مانع بالفعل در آمدن پتانسیل تولید غذا می شود.

یکی دیگر از تبعات مجانی بودن آب مصرف مسرفانه آن است.

در این رابطه بیان خاطره ای خالی از فایده بنظر نمی رسد؛ حدود یکسال قبل یکی از دوستان باغدار در کرمان که مدیریت باغات پسته فامیلی خود را داشت، گلایه می کرد که با وجود رو به خشکی بودن برخی از قطعات باغ که عملکرد آنها به کمتر از 200 کیلوگرم در هکتار رسیده، مالکان به وی اجازه قطع آبیاری را نمی دهند و این در حالی است که سود این قطعات برای مالکان پس از کسر هزینه ها، تنها حدود 50 کیلوگرم پسته در هکتار است. از وی پرسیدم چرا از آنها دعوت نمی کنی تا از نزدیک وضعیت تلفات آب را ببینند که پاسخ داد سال هاست که در تهران و یا خارج از کشور ساکن هستند و علاقه ای به آمدن ندارند.

با توجه به ارزش 50 کیلو پسته که حدود یک میلیون و 200 هزار تومان و میانگین مصرف آب در هر هکتار از باغات پسته استان که حدود 7000 مترمکعب است، در اینگونه باغات یک مترمکعب آب برای بدست آمدن سودی کمتر از 180 تومان 'تلف' می شود در حالی که به موازات این برای انتقال هر مترمکعب آب به قیمت 10 هزار تومان برنامه ریزی می شود.

چندی بعد همان باغدار خبر از خشک شدن چاه آب و هزینه های گزاف برای جابجایی چاه آب را داد که در نهایت آبی نیز وجود نداشت. اینجا بود که یاد سخنان وزیر نیرو در جشنواره فناوری های آب افتادم که گفته بود 'در حال حاضر هر خانوار ایرانی در ماه بیش از 100 هزار تومان هزینه تلفن می پردازد و این در حالی است که همان خانوار حدود 10 هزار تومان پول آب پرداخت می‌کند، به همین دلیل ارزش چندانی برای آب قائل نمی‌شود. ' براستی چرا وزارت نیرو منابع آب زیرزمینی را بطور مجانی در معرض اسراف قرار داده است و سپس از مردم گله داردکه چرا داوطلبانه آب بها پرداخت نمی کنند؟.



** دعوت ازکارشناسان خارجی

همانگونه که در مورد خشک شدن زاینده رود و دریاچه ارومیه شاهد بودیم، با تشدید بحران آب دعوت از کارشناسان خارجی آغاز خواهد شد. در یک سناریوی فرضی، کارشناسان خارجی برای شروع بررسی ها به استان کرمان به عنوان بحرانی ترین منطقه از نظر منابع آب زیرزمینی خواهند رفت. آنها بزودی متوجه می شوند شرایط شهرهای ایران با سایر مراکز جمعیتی دچار بحران آب همچون ایالت کالیفرنیا تفاوت عمده ای دارد.

برای مثال در استان کرمان نه رودخانه عظیمی چون رودخانه « کلرادو» با میانگین دبی 600 متر مکعب در ثانیه جاری است و نه مراکز جمعیتی در نزدیکی دریا قرار دارند. از سوی دیگر اقتصاد و سرانه درآمد در کرمان، قابل مقایسه با کالیفرنیا که به تنهایی اقتصاد هشتم دنیا است و یا شیخ نشین ها ، نیست که استفاده از آب شیرین شده دریا به لحاظ اقتصادی توجیه پذیر باشد. علاوه بر این هزینه انتقال آب شیرین شده دریا به مسافت های طولانی تا کرمان چند برابر هزینه تولید آن خواهد بود.

کارشناسان خارجی می دانند چنانچه کرمان منابع آب زیرزمینی خود را از دست بدهد توجیه اقتصادی خود را از دست خواهد داد. در آنصورت شهر های کرمان در درازمدت ولو با سوبسید های دولتی دوام نخواهند آورد. آنها هنگامی که برای انجام مطالعات از محورهای مختلف شهر خارج شوند با باغاتی رو به رو می شوند که اغلب شبیه باغ نیستند و درخت چندانی برای آنها باقی نمانده اما باز هم آبیاری می شوند.

با مراجعه به تصاویر هوایی گوگل از گستردگی این وضعیت متعجب می شوند. با مطالعه آمار موجود مشخص می شود میانگین عملکرد باغات پسته استان کرمان فقط 500 کیلوگرم در هکتار و معادل 14 درصد میانگین عملکرد باغات کالیفرنیا (3500 کیلوگرم در هکتار) است. حدود یک سوم از این باغات نیز در مراحل نهایی خشک شدن بوده و عملکرد کمتر از 200 کیلو در هکتار دارند. اما مجانی بودن آب و پرداخت یارانه های بی حساب دولتی برای برق سبب شده است آب از عمق 200 متری و بیشتر به بالا آورده شود تا سپس در نزدیکی کویر لوت یعنی قطب حرارتی جهان در سطح خاک رها شده و تبخیر شود.

ادامه مطالعات نشان می دهد که فقط در باغات پسته، به علت مجانی بودن آب سالیانه چندین برابر حجم آبی که قرار است از زاگرس و دریای عمان به استان منتقل شود، تلف می شود تا سودی معادل 2 درصد هزینه تامین هر متر مکعب آب در آن پروژه ها بدست آید.

با ادامه روند فعلی در آینده کشور درگیر چرخه فقر پایدار خواهد شد و تنها راه باقی مانده برای جلوگیری از بروز این فاجعه ' بازگرداندن حکمرانی آب به مردم' است. تا همانگونه که هزاران سال مدیریت مسائل آب در ایران با موفقیت انجام می شده است، بار دیگر شاهد سروسامان گرفتن مسئله آب باشیم . فراموش نکنیم که همین حکمرانی مردمی در زمینه آب بود که مبنای مدنیت و شکل گیری تمدن های اولیه، منجمله تمدن آبی ایران شد. امروزه از استرالیا تا ایالات متحده آمریکا، دولت ها برای مدیریت منابع آب به کمک گرفتن از مردم روی آورده اند.

بطور مثال در گریت پلین آمریکا 'اداره آب' بجای برخورد مستقیم با کشاورزان ، مدیریت اقدامات حفاظتی برای کاهش برداشت از آب زیرزمینی را به تشکل های کشاورزان واگذار کرده است. تشکل ها نیز برای جلوگیری از برخوردهای قانونی اداره آب با دریافت آب بها از کشاورزان، هزینه های حفاظتی را تامین، و امور را بهتر از دولت و بدون تبعات سوء اجتماعی به نتیجه می رسانند.

در ایران نیز در صورت واگذار شدن حکمرانی آب به مردم راه حل های زیادی برای حل مشکلات موجود وجود خواهد داشت. واگذاری مسئولیت به مردم فرهنگ عمومی را متحول خواهد کرد. مردمی که نسبت به هشدارهای پیاپی رسانه ها برای کاهش تلفات آب بی تفاوت هستند، برای حل مسئله احساس مسئولیت خواهند کرد. اهالی شهرها که نمی خواهند ارزش اموال و مستغلاتشان از دست برود با وضع آب بهای مناسب جلوی برداشت های بی رویه و اسراف آب را گرفته و درآمد حاصله را به مصرف تامین هزینه های حفاظت از منابع آب زیرزمینی در مقابل برداشت های غیر مجاز می رسانند. بازار آب سبب مصرف آب در تولید محصولات با ارزش تر شده و سرمایه گذاران داخلی و خارجی با اطمینان به مدیریت مردمی و ثبات تصمیم گیری ها در زمینه های تجارت آب مجازی وارد شده و امکان تامین مواد غذایی بدون وابستگی اقتصادی و سیاسی کشور فراهم خواهد شد.

این راه حل بدون ایجاد هزینه های سیاسی کاهش برداشت آب در جامعه به موفقیت دولت و مجلس در انجام وظایف خود کمک کرده و تنش آفرینی های آتی و مشکلات زیست محیطی را به حداقل خواهد رساند. چنانچه شوراهای مردمی آب با وجود اعمال سیاست های حفاظتی باز هم انتقال آب را ضروری تشخیص دهند، این امر با تعامل و تفاهم بین شوراهای مردمی در استان های مربوطه و با رعایت منافع طرفین و نظارت مردمی و دور از شائبه های مضر و تنش های اجتماعی انجام خواهد شد.

انتخاب بین حکمرانی دولتی و یا مردمی در زمینه آب، انتخاب بین استفاده یکبار مصرف از منابع آب زیرزمینی و یا پایدار کردن تمدن چند هزار ساله در فلات ایران است؛ از این رو مهمترین تصمیم سیاسی تاریخ ایران بحساب می آید. امید است تقارن دولت و مجلس فعلی شرایط اتخاذ سیاست های علمی و برداشتن قدمی تاریخی را در این زمینه حیاتی فراهم آورد.

....................................................................................................................................................................

* دکترای تخصصی آبیاری از انستیتوی امور آب و اکولوژی دانشگاه کیل آلمان و رییس موسسه پژوهشی آب و توسعه پایدار فلات

نظرات (0)

هنوز نظری ارسال نشده است

  1. بهتر است نام و نظر خود را فارسی تایپ کنید
پیوست (0 / 3)
انتشار موقعیت