جهت دانلود مقاله کلیک نمایید.
ماهنامه پسته- عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و نماینده مردم شهرهای تهران، ری، شمیرانات و اسلامشهر در مجلس شورای اسلامی در دوره‌های دوم، سوم، چهارم، پنجم، هفتم و هشتم و نهم بوده ‌است. محمدرضا باهنر ریاست فراکسیون اکثریت مجلس پنجم و عضو هیات رییسه‌ی مجالس چهارم، پنجم،هفتم، هشتم و نهم بوده است و نیابت رییس مجلس هفتم و هشتم و نهم را بر عهده دارد. این چهره‌ی کرمانی در شمار باسابقه‌ترین و متنفذترین نمایندگان مجلس محسوب می‌شود. از این رو دیدگاه‌ها و نظرات او می‌تواند حایز اهمیت باشد. بر این اساس با او به گفت‌وگو نشستم. حاصل این گفت‌وگو پیش روی شماست که می‌خوانید
.

آقای باهنر! دومین گردهمایی انجمن پسته ایران در کیش را چطور دیدید؟
جلسه خوبی بود. من اولین مرتبه بود که در جلسات انجمن پسته شرکت کردم و البته زیاد هم نتوانستم در همه‌ی جلسات این گردهمایی شرکت کنم. اما کلیت بحث‌هایی که مطرح کردند. مطالباتی که داشتند. انجمن پسته ملی است و کرمانی‌ها بیشتر در  آن  نقش دارند. فکر می کنم که انجمن پسته و کرمان می‌توانند خدمات متقابل خوبی را داشته باشند و انشاالله فعال می‌مانند.

ارزیابی شما از توان بخش خصوصی فعال در این بخش چیست؟
در هر صورت در این تیپ کارها، خیلی به کمک‌های دولت نباید چشم داشته باشیم.  دولت هم از نظر بودجه وضعیت مناسبی ندارد و هم اینکه مدت‌هاست دنبال این هستیم که همه‌ی کارها را به بخش خصوصی واگذار کنیم.  غیر از بعضی از کارهای حاکمیتی، این تیپ کارها قطعاً کار بخش خصوصی است. اما برای حلقه وصل بخش خصوصی و جریان حاکمیت، که چه کمک‌های متقابلی می‌توانند بکنند، ساز و کارهایی را در قوانین مشخص کردیم. از جمله در قانون برنامه پنجم، شورای گفتگو را راه انداختیم که تعداد مشخص از وزرای مؤثر و یک‌سری فعالان اقتصادی کشور که فکر می‌کنم یک لابی خوب و قدرتمند می‌تواند باشد. اگر چه دولت دهم یک مقدار از کارها را انجام داد و جلو رفت، اما متأسفانه در دو سال اخیر دولت دهم شورای گفتگو را تحویل نگرفت. در دولت یازدهم مجدداً بحث شروع شده است. اما از دولتی‌ها گلایه‌ای را داریم. در اولین اجلاس شورای گفت‌وگو متأسفانه از 6، 7 وزیری که قرار بود شرکت کنند، فقط یک وزیر شرکت کرد. درحالی که نمایندگان مجلس تعدادی که موظف بودند، شرکت کردند. بخش خصوصی هم حضور خوبی داشت. من از همین تریبون به دولت یازدهم که کار و شعارش را با قانونمداری شروع کرده، پیام می‌دهم که ما تقاضای جدی داریم که در این بخش هم دقت کنند و حتماً این لابی را جدی بگیرند. اگر دولت بخواهد که مباشر نباشد، هادی  و حامی باشد، برنامه‌ریز و سیاستگذار باشد، باید از طریق همین ابزارها به بخش خصوصی اعمال حاکمیت کند و در ضمن حمایت و هدایت کند. اگر  دولت این تیپ کارها را کمک کند، بخش خصوصی خیلی می‌تواند فربه‌تر شود.  یک بحث دیگر داشتیم به نام باز شدن فضای کسب و کار که آن را هم یک قانون بسیار مترقی در پایان سال 90 تصویب کردیم، ولی متأسفانه دولت دهم خیلی روی این متمرکز نشد. خوشبختانه دولت یازدهم که روی کار آمد به محض اینکه خودش را پیدا کرد، شنیدم که بخشنامه کرد و قانون را یک مقدار پیگیری کرد. آن قانون جامعی است اگر ناقص اجرا شود، ممکن است آثار و نتایجی را که می‌خواهیم ندهد. مدعی هستیم که اگر این نوع قوانین درست و به موقع اجرا شود خیلی می‌تواند در جهت واگذاری کارهایی که غیرضروری و به دوش دولت هست و مردم می توانند این کارها را انجام دهند، موفق باشیم.

نقش تشکل‌های بخش خصوصی را در این میان چطور می‌بینید؟ فکر می‌کنید که انجمن پسته ایران به آن بلوغ رسیده که بتواند این مسوولیت‌هایی را که در قانون پیش بینی شده ایفا کند؟
فکر می‌کنم که هنوز اول کار انجمن پسته است. دلیلش هم این است که اینجا مطرح شد دولت بیاید و انجمن پسته را فعال کند و راه بیاندازد یا وزیر جهاد کشاورزی باید بیاید. و دولت یک زمانی تصویب کرده بود که انجمن پسته در رأس آن حامیانش وزارت خانه‌ها باشند. ما این مسیر را مسیر درستی نمی دانیم.

منظورتان ستاد عالی است؟
بله؛ ستاد عالی. ما این مسیر را یک مسیری که به نتیجه برسد نمی‌دانیم. مسیر همان است که بخش خصوصی با قدرت روی پای خودش بایستد و دست روی زانوی خودش بگیرد و از جا بلند شود. البته حاکمیت یعنی مجلسی‌ها، دولتی‌ها، قوه قضاییه هم باید بروند به سمت وظایف حاکمیتی. یعنی حمایت، هدایت، برنامه‌ریزی و این قبیل مسائل. انجمن پسته ایران هم می‌تواند در این مسیر قدم‌های مثبت خوبی را بردارد.

یکی از قوانینی که مجلس در خصوص کشاورزی به تصویب رساند قانون بهره‌وری کشاورزی بود. چه شد که این قانون نتوانست آنطور که مجلسی‌ها پیش‌بینی می‌کردند، بر کشاورزی ایران تأثیر بگذارد؟
اصولاً وقتی ما قانونی را تصویب می‌کنیم ممکن است نواقصی داشته باشد.  یک قانون که تصویب می‌شود سه، چهار آسیب می‌تواند داشته باشد؛ اینکه درست اجرا نشود. ناقص اجرا شود. یکی هم این‌که درست اجرا شود ولی خود قانون نقص و مشکل داشته باشد.  این تعاملات مستمر بخش خصوصی، مجریان قانون و تصویب‌کنندگان قانون، خودش یک مسیر اصلاح و تکمیل است. یکی از توقعاتی که از شورای گفتگو داریم، این است  که یک شورای بزرگ قانونمند و با ضمانت اجرایی تصمیمات، و حلقه مفقوده‌ای باشد که یک قانون که تصویب می‌شود اول دقت کنند که این قانون کامل و درست اجرا شود. اگر در حین اجرا احساس کرد که خود قانون نقص دارد می توان آن را به سرعت اصلاح کرد.

بی‌‌تعارف باید بگویم،  هر قدر هم که تشکل‌های بخش خصوصی پیگیر این مسایل باشند اما در برخی مقاطع، تصمیم‌گیری‌هایی که از طرف بخش خصوصی تعبیر به "تصمیمات سیاسی" می‌شوند، در مجلس گرفته می‌شود؛ نمونه‌اش قانون به رسمیت شناختن چاه‌های غیر مجاز. انجمن پسته مصمم بود و تمام تلاشش را کرد تا این قانون به تصویب مجلس نرسد و در کمیسیون‌های مختلف موضوع را پیگیری کرد. از آن‌طرف مجلس رأی به رسمیت شناختن چاه‌های غیرمجاز داد. ارزیابی شما نسبت به این مساله چیست؟
من هم بی‌پرده صحبت می‌کنم. مجلس، دولت و  مجمع تشخیص مصلحت نظام یعنی حاکمیت، باید مسایل را خیلی جامع ببیند. درکشور گروه‌های مختلف وجود دارند که مطالباتی دارند.  بعضاً این مطالبات مخالف هم هستند. نقض‌کننده هم هستند. مهم این است که حاکمیت بتواند نقطه اپتیمم را پیدا کند که حداکثر سود به همه و حداقل ضرر به همه وارد شود.

حتی اگر مطالبات گروهی به ناحق باشد، باز هم باید دنبال نقطه اپتیمم بگردیم؟
ناحق و باحقش را باید تشخیص دهیم. یک مثال ساده‌تری می‌زنم. شما امروز به عنوان خبرنگار یک رسانه از بچه‌هایی که کلاس آخر دبیرستان هستند یک نظر سنجی کنید بگویید که شما می‌خواهید دانشگاه‌ها چقدر ظرفیت داشته باشد، قطعاً جوابشان این است که آنقدر باید ظرفیت داشته باشد که همه‌ی ما را جا دهد. بعد از بچه‌های سال دوم دانشگاه همین نظرسنجی را بکنید، خواهند گفت که آنقدر کم باید بپذیرد که اساتید بتوانند به ما برسند. یک شهروند در یک فاصله دو ساله از عمرش دو مطالبه کاملاً متضاد از حاکمیت دارد. هر دوی این‌ها درست می‌گویند و هر دو ناقص می‌گویند.

اما این‌جا صحبت از کسانی است که غیر مجاز برداشت می‌کردند و دارند صاحب حق می‌شوند؟
در رابطه با غیر مجاز باید دید کی به این‌ها جرأت داده که این کار را انجام دهند. سی سال گذشته انقلاب است. زمانی یک استاندار یا یک امام جمعه آمده و یک حرفی را زده است. مثل این است که در کشورمان مناطق بزرگی داریم از حاشیه شهرهای بزرگ که خلاف قانون، خلاف مقررات رفته‌اند ساخت و ساز کرده‌اند. خانه‌ای ساخته‌اند و دارند زندگی می‌کنند. کسانی که خانه‌هایشان مجاز است از ما مطالبه می‌کنند که غیر مجازها را جارو کنید و بریزیدشان بیرون. اما  به عنوان حاکمیت نمی‌توانیم این کار را بکنیم. خیلی ملاحظات دیگر را باید داشته باشیم. فرض کنید در کرمان خودمان روستایی نزدیک الله‌آباد بود که حاکمیت 10، 15 سال مقاومت کرد و به مردم این روستا برق، آب و امکانات نداد. آدم‌هایی بودند که در این روستا بدون برق دنیا آمده بودند و الان 15 ساله شده بودند. اما این 15 سال فشار نتوانست آن‌ها را قانع کند که خانه‌شان را تخریب کنند و بروند جایی زمین بخرند که امکانات داشته باشند. حاکمیت نمی‌تواند با این آدم‌ها شلاقی عمل کنند. باید بگردد و برایش راه حل پیدا کند. بعضی موارد هست که راه حل نیاز دارد. من قبول دارم که مصوبه‌ای که مجلس داده بود، مصوبه جامعی نبود. ما چون در مجلس یک تعصب صنفی هم داریم ممکن است بسیاری از قوانین را در مجلس رأی ندهیم. اما زمانی که رأی آورد باید قانون باشد و اجرا شود.

شخص شما مخالف بودید؟
بله من رأی ندادم. اما علیرغم اینکه رأی ندادم می‌گویم قانون که تصویب می‌شود باید اجرا شود. باید بگردیم راه حلی پیدا کنیم. من فکر می‌کنم که این قانون نقص‌های جدی داشت.

یکی از بحث‌های دیگری که این روزها باز هم دارد تکرار می شود بحث خودکفایی است. بخش خصوصی نظر  مخالفش را با این نگرش اعلام کرده است. از آن‌طرف دولت  و مجلس نگرش خاص خودشان را دارند. نگاه شما به مقوله‌ی خودکفایی چیست؟
ما در این نوع تصمیمات، اصولاً صفر و صد نمی‌توانیم فکر کنیم. یعنی خودکفایی یا خوداتکایی‌مان یک مساله استراتژیک و ضروری است. حاکمیت هیچ وقت و هیچ زمانی نمی‌تواند از آن صرف نظر کند. ما در بعضی از مناطق مرزی‌مان اگر بخواهیم که مناطق مسکونی داشته باشیم باید ده برابر یک شهر هزینه کنیم تا بتوانیم به عنوان مثال 5 هزار آدم را در منطقه مرزی قانع کنیم که ساکن شوند. مغز اقتصادی می‌گوید این کار ابلهانه است. اما مغز امنیتی می‌گوید حتماً باید این کار انجام شود. اینجاست که تضادکسی که امنیتی فکر می‌کند با کسی که اقتصادی فکر می‌کند با کسی که به رفاه اجتماعی فکر می‌کند، روشن می‌شود.  بعضاً پیشنهادات‌شان نه تنها متفاوت بلکه متضاد است و حاکمیت باید این‌ها را جمع کند. از آن‌طرف هم که شما سوال کنید، حتماً خواهم گفت که اصلاً نمی‌شود همه مسائل اقتصادی را فدای امنیت کرد. اگر قرار باشد که کشوری تمام پول‌هایش را فدای امنیت کند، مردم شورش می‌کنند. پیدا کردن نقاط اپتیمم مهم است. ما معتقد هستیم کشور ایران با توجه به وضعیتی که در نظام بین‌الملل دارد، باید ظرفیت تولید کالای اساسی را بالقوه داشته باشد. اما معنایش این نیست که بالفعل این اتفاق بیافتد. یعنی اینکه بگوییم ما هر سال می‌خواهیم تمام گندم و روغن و پنبه و چیزهای دیگر را خودمان تولید کنیم؛ نه! اما این ظرفیت باید وجود داشته باشد. باز یک مثال خیلی ساده‌تر بزنم. ممکن است یک ایستگاه آتش‌نشانی را به مدت 5 سال نگهداری کنیم و برایش هزینه کنیم که به روز شود. کسی بیاید و بگوید این کار احمقانه‌ای است. بله؛ ممکن است تا چند سال ما استفاده‌ای نداشته باشیم. اما اگر یک ساعت از آن استفاده کنیم تمام هزینه 5 سالی که برایش کردیم جواب می‌دهد. در کالای اساسی پاسخ نهایی من این است که باید توان بالقوه تولید کالای اساسی را داشته باشیم اما ضرورت ندارد که همیشه بالفعل نگه داریم.

حتی وقتی که منابع‌اش را نداریم؟
بله. همه‌ی این مثال‌ها را به همین خاطر زدم.

نگاه شما به مفهوم تجارت آب مجازی چیست؟
موافق هستم و این مساله خیلی باید جدی گرفته شود.

الان که نه جنگی داریم نه شرایط ما امنیتی است و نه مشکلی داریم. چرا سیاست‌های دولت هنوز در راستای تشویق خودکفایی است؟
فقط ما دنبال ظرفیت‌سازی هستیم. دنبال عملیات نیستیم. اینکه شما فکر می‌کنید در برنامه‌ریزی ما این است که سال 93 گندم وارد نکنیم، این را قبول ندارم. وارد می‌کنیم و هیچ اشکالی هم ندارد. اما اگر زمانی جلوی وارداتمان را گرفتند، باید بتوانیم که در داخل گندم را تولید کنیم. حتی آن موقع اگر لازم باشد ممکن است درختان‌مان را قطع کنیم و گندم بکاریم. ولی باید این ظرفیت را داشته باشیم. اگر بخواهیم صرفاً اقتصادی فکر کنیم دیگر مسائل اجتماعی، فرهنگی و سیاسی کنار گذاشته می شود.  از این مثال‌های دولت مخصوصاً دولت دهم و یازدهم زیاد می‌بینیم؛ هدفمندی یارانه‌ها! خیلی‌ها می‌گویند که روز اول غلط شروع شده است. من هم الان قبول دارم که بد شروع شده است. اما الان می‌توانیم قطع‌اش کنیم؟ از هفتاد میلیون جمعیتی که از ما یارانه‌ی نقدی می‌گیرند، حداقل بیش از 50 درصدشان بر این اساس زندگی‌شان را تنظیم کرده‌اند. نمی‌توانیم به یکدفعه قطعش کنیم.

با در نظر گرفتن تمام ملاحظات اجتماعی، سیاسی، امنیتی و اقتصادی، برای آب استان چه برنامه‌ای دارید؟
آب استان به شدت بغرنج شده و در بحران است.  در کمیته‌ی کشاورزی مجلس بحث‌هایی مطرح شد. باید یا مصرف آب را کاهش دهیم یا منبع جدید به آب مصرفی کرمان اضافه کنیم. یک گپ وجود دارد یعنی یک فاصله سنگین بین مصرف و بین تأمین منابع آب، چه نزولات آسمانی چه هدایت آب‌ها، وجود دارد. باید هر دو طرف اقدام کنیم. من تخصص ندارم. به عنوان نمونه بچه‌های کشاورزی می‌گفتند که اگر بتوانیم در کرمان آبی را که از چاه بیرون می‌آوریم تا کنار مزرعه در لوله ببریم، کل کمبود فعلی آب کرمان جبران می‌شود.  بهره‌وری آب مصرفی ما در کرمان در کشاورزی زیر 30 درصد است.

حتماً می دانید که استان کرمان رتبه دهم جذب اعتبارات آبیاری تحت فشار را دارد. نمایندگان مجلس چه می‌کنند؟
این رتبه برای استان بد است یا خوب است؟

برای استانی که رتبه اول باغات کشور را دارد، حتما بد است!
بالاخره ما در ایران خیلی تشنه داریم. اگر بخش خصوصی بخواهد خیلی چشم بدوزد به تسهیلات دولتی، معلوم نیست مشکلات ما حل شود. چون بخشی از شرایط است که به این سادگی حل نمی‌شود.  اولاً باید به صورت جدی در مصرف آب صرفه‌جویی کنیم. جاهایی که بهره‌وری و بازدهی باغاتمان غیراقتصادی است، فکری باید برایشان کنیم. من جرأت نمی‌کنم اما می‌خواهم بگویم که باید این باغات را تعطیل کنیم. باید خشک‌شان کنیم. خلاصه برای اینکه بتوانیم باغاتی که بهره‌وری بالا دارند، زنده نگه داریم، باید از این باغات دندان کند. متأسفانه ما صد واحد آب داریم و این مقدار آب را در زمینی که هزار واحد آب نیاز دارد استفاده می‌کنیم. همه‌اش لطمه می‌خورد. ممکن است مناطقی داشته باشیم که درخت بیست ساله دارد، ولی به این جمع بندی برسیم که دیگر نمی‌توانیم درخت را حفظ کنیم. این شوخی نیست که باغ پسته ما هکتاری 500 کیلو پسته می‌دهد در حالی که نرمالش باید سه تن باشد. خیلی ضرر و زیان دارد.

نظرات (0)

هنوز نظری ارسال نشده است

  1. بهتر است نام و نظر خود را فارسی تایپ کنید
پیوست (0 / 3)
انتشار موقعیت